کپکام کمپانی عظیم و تاثیرگذاری در دنیای بازیها محسوب میشود که تا امروز دوران پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. این کمپانی زمانی در اوج قله بود و در زمان حکمرانی ژاپن بر صنعت و هنر بازیهای ویدئویی، میشود گفت کپکام مهمترین شرکت دنیای بازی بود. سپس این کمپانی سقوطی سخت را تجربه کرد و از عرش به فرش رسید. اما دوباره در نسل هشتم مانند ققنوسی که از خاکستر برمیخیرد، موفق شد خودش را جمع و جور کرده و با تکیه بر طرفداران پرتعداد و وفادار و از آن مهمتر فرنچایزهای فراتر از محبوبش، به قلهی موفقیت برسد که در این مسیر نامهای رزیدنت ایول، دویل می کرای و مانستر هانتر پررنگترین نقش را داشتهاند. در این مقاله قصد داریم نگاهی کوتاه به روند صعود، سقوط و عروج دوبارهی کمپانی افسانهای کپکام در دنیای بازیها داشته باشیم.
مسیری که کمپانی کپکام طی سالها پیموده است، پر است از پستی و بلندی و حرکت سینوسی طی ۵ نسل از بازیهای ویدئویی. کپکام شرکتی است که به معنای واقعی از عرش به فرش رسید و بازیهایی داشت که هیچ شرکت دیگری حتی خواب ساختن چنین بازیهایی را نیز نمیدید، اما این شرکت ضعیف و ضعیفتر شد و رقبا آن قدر قوی شدند که این کمپانی را فرسنگها پشت سر گذاشتند. در نسلهای پنجم و ششم وقتی برای خرید بازی میرفتیم نه به اسم آن دقت میکردیم، نه عکس روی آن، بلکه فقط دنبال نوشتهای با رنگ زرد بودیم که کلمهی CAPCOM را نمایش میداد و با دیدن آن بدون درنگ بازی را میخریدیم. میدانید یک کمپانی باید چهقدر اعتماد جلب کرده باشد که مخاطب فقط دنبال نام سازنده باشد و نه به اسم بازی کار داشته باشد، نه عکس آن و نه هیچ اطلاعاتی از آن. کپکام به لطف نوابغی مثل شینجی میکامی و هیدکی کامیا دقیقا همین کار را کرده بود.
در حقیقت در نسلهای پنجم و ششم، گیمرهایی که همسن و سال من بودند و برای خرید بازی میرفتند، میدانستند که اگر روی یک بازی نوشته باشد CAPCOM کار تمام است و با یک شاهکار طرفند که باید بدون شک آن را بخرند. نکتهی مهمتر اینجاست که میدانید به این طریق چه بازیهایی میخریدیم؟ Resifent Evil ،Onimusha ،Dino Crisis ،Street Fighter ،Ōkami ،Devil May Cry, Monster Hunter ،Bionic Commando ،Mega Man و بسیاری عناوین دیگر که تازه هرکدام از این نامها خودشان چند نسخه داشتند با بالاترین کیفیت و یکی از دیگری بهتر. کپکام چیزی مثل راک استار و ناتی داگ زمان کنونی ولی پرکارتر، بهتر و قدرتمندتر بود. این شرکت به قلهی دنیای بازیهای ویدئویی رسید، ولی دیگر زمان سقوط آزاد فرا رسیده بود. یک نسل ۷ کافی بود که کپکام هر چه ساخته بود را نابود کند.
در طول نسل هفتم، کپکام که تقریبا تمامی بازیسازان قدرتمند و خلاق و در حقیقت مغزهای متفکرش را از دست داده بود کاری کرد که نه تنها خاطرات گذشتهاش از یاد بسیاری برود، بلکه تبدیل به شرکتی منفور نیز در نزد بسیاری از بازیبازان و طرفداران قدیمی شد. سیاستهای اشتباه و کاملا پولپرستانهی این شرکت بدون هیچ توجهی به خواستهی مخاطبین و طرفداران، کاری کرد که در یک نسل عنوانی مانند رزیدنت ایول نابود شد و به جایی رسید که کپکام سراغ بازسازی نسخهی اول برود. ساخت دویل میکرای به یک استودیوی خارج از کپکام سپرده شد و متفاوتترین بازی کل این سری خلق شد که برای خیلیها خوشایند نبود. نام اونیموشا کلا فراموش شد و خیلیها اصلا نمیدانند سری داینو کرایسیس چه فرنچایزی بوده است. بایونیک کماندو تبدیل به یک بازی سطح پایین شد و شاهکاری مثل اکامی فقط چون کم فروخته بود، کلا فراموش شده و کنار گذاشته شد. اینها دسته گلهایی بودند که طی یک نسل کپکام آنقدر سریع به آب داد که هر چه طی سالها رشته بود سریعا پنبه شد و کلی از اعتبارش را از دست داد.
البته حالا که صحبت از سقوط این کمپانی است باید به این نکته هم اشاره کنیم که عناوینی مثل رزیدنت ایول ۵ و ۶ که مورد اعتراض کلی از طرفداران (به جهت زیادی اکشن شدن) قرار گرفتند، باز هم از نظر فروش فوقالعاده عمل کردند و جزو عناوین پرفروش در زمان انتشارشان محسوب میشوند. به هر حال نام این سری آنقدر بزرگ است که حتی اگر زیادی هم اکشن شده باشد، یکی از برترین اکشنهای ممکن است و تجربهاش کاملا ارزش دارد. در واقع سری رزیدنت ایول هرگز از نظر مالی شکست نخورده است و این که از سقوط این سری و شرکت کپکام در نسل هفتم حرف میزنیم، بیشتر از نظر رضایت طرفداران و دنیای گیم نسبت به رویکرد کلی این کمپانی است، وگرنه ضعیفترین عناوین فرنچایزهای بزرگ این کمپانی، باز هم فروش بسیار خوبی را تجربه میکنند و کیفیتشان از بسیاری از برترین بازیهای همسبکشان بهتر است؛ باید بدانید که رزیدنت ایولهای ۵ و۶، در واقع پنجمین و ششمین بازی پرفروش تاریخ کپکام هستند! میشود گفت رزیدنت ایول از منظر کلی چیزی مثل کال آو دیوتی است که مهم نیست چهطور باشد و چه نمرهای بگیرد و طرفداران از آن راضی باشند یا خیر، چون نامش به قدی بزرگ است که خودش نشانگر یک سطح از استاندارد است که هرگز از آن پایینتر نمیرود و به همین خاطر هم همواره مثل بنز میفروشد!
به هر شکل از منظر طرفداران، کپکام در نسل هفتم مسیر را بدجوری اشتباه رفت، اما خوشبختانه این پایان کار نبود و نسل هشتم بسیار خوب و جذابی برای این شرکت و طرفدارانش در راه بود. در نسل هشتم تغییراتی در سیاستهای کپکام صورت گرفت که آرام آرام شروع به بالا رفتن دوباره کرد و قدم به قدم کمی از اعتماد از دست رفتهی گیمرها را بازگرداند. کپکام نسخهی اول سری رزیدنت ایول را به بهترین شکل بازسازی و اکامی را برای نسل هشتم ریمستر کرد. با شجاعت تمام نشان داد از تغییر نمیترسد و شاهکار رزیدنت اویل ۷ را ساخت که یک شروع نو و آغازی دوباره بر افسانهی این سری بود و هوای تازهای بود که این فرنچایز نیاز داشت، آن هم با برگشت به ریشههای وحشت بقا. سپس کپکام ما را با اونیموشا آشتی داد و ابن سری را به نسل هشتم آورد. رزیدنت ایول ۲ را به عنوان یک بازی کاملا نسل هشتمی بازسازی کرد تا تبدیل به یکی از برترین بازیهای نسل هشتم و یکی از برترین وحشت بقاهای تاریخ شود. سپس در ادامه نسخهی سوم محبوب رزیدنت ایول را نیز بازسازی کرد و نمسیس را دوباره به جان ما انداخت. سری بینهایت محبوب مگامن را با یک بازی فوقالعاده احیا کرد. شاهکاری به نام مانستر هانتر ورلد را خلق کرد که یکی از بهترین بازیهای نسل هشتم است. همچنین سراغ یکی از بزرگترین قدمهای مثبت رفت و سری دویل می کرای را به زیباترین شکل ممکن ارتقا داده و با شاهکار دویل میکرای ۵، دانته و نرو و ورجیل را به نسل هشتم آورد و یکی از بهترین هک اند اسلشهای تاریخ را خلق کرد. عنوان معرکهی مانستر هانتر رایز را برای سوییچ منتشر کرد و باز هم موفقیتی عظیم کسب کرد. سپس نوبت به رزیدنت ایول ۸ رسید تا قدم آخر را هم برای کاملا بازگشتن به قلب طرفداران انجام دهد و یک وحشت بقای بسیار جذاب دیگر را خلق نمود.
موفقیت و محبوبیت دوبارهی یک کمپانی بزرگ که اعتماد مخاطبینش را تا حد زیادی از دست داده است، یک روزه برنمیگردد و نیاز به برداشتن قدمهای صحیح دارد، آن هم به صورت مداوم. اگر یک قدم صحیح برداری و بعد خرابکاری کنی و باز دوباره یک قدم صحیح برداری، این قدم های صحیح در برابر آن خرابکاری به چشم نمیآیند و همه آن را میبینند. برای این کار، یک کمپانی باید با یک برنامهریزی صحیح در مورد فرنچایزهای بزرگش، کاری کند که قدمهای بعدیاش پشت سر هم و به صورت مداوم، مطلوب طرفداران باشند تا طی یک بازهی زمانی، دوباره اعتماد آنها را جلب کرده و به آنها ثابت کند که در مسیر صحیحی قرار دارد. کپکام به خوبی این کار را طی بازهی زمانی نسل هشتم انجام داد و میشود گفت که در نسل هشتم این شرکت هیچ خرابکاری خاص و بزرگی در مورد فرنچایزهای محبوبش نکرد و با عرضهی پشت سر هم عناوینی که هم از نظر منتقدین و هم طرفداران، موفق عمل کردند، توانست دوباره همان کپکامی شود که از آن انتظار میرود. به هر حال وقتی کلی نام بزرگ مثل رزیدنت ایول و دویل می کرای و مانستر هانتر و اونیموشا و … را در اختیار داری، انتظارات هم به اندازهی بزرگی این نامها بالا میرود و همه انتظار دارند که تکتک عناوینی که از این فرنچایزهای بزرگ منتشر میشوند، شایستهی نام بزرگشان باشند.
اگر بخواهیم به دلایل اصلی و بهتر است بگویم بازیهای اصلی که در نسل هشتم سبب شدند کپکام اعتبارش را بازگرداند اشاره کنیم، بدون شک در راس آنها بازیهای Resident Evil 7 Biohazard ,Resident Evil 2 Remake ,Devil May Cry 5 و Monster Hunter World قرار دارند که پشت سر هم طی چند سال، بازخوردهای فوقالعادهای را دریافت کرده و با فروش بالای خود، موفق شدند کپکام را به اوج قله بازگردانند. البته جدیدا بازی Resident Evil Village هم به این لیست اضافه شد و موفقیت کپکام را ادامهدارتر کرد. همچنین ناگفته نماند که بازی Resident Evil 3 Nemesis هم واقعا زیبا و فوقالعاده بود، ولی کمتر از ۵ بازی یاد شده مورد استقبال قرار گرفت.
ماموریت با موفقیت انجام شده و اکنون دوباره کپکام اعتماد طرفدارانش را کسب کرده است. مخصوصا آن طرفداران قدیمی مثل بنده که به معنای واقعی کلمه با بازیهای این شرکت بزرگ شدهاند و یکی از همانهایی بودهاند که در نسل ۵ و ۶ با دیدن نام کپکام بازی را بدون درنگ میخریدند. کپکام صعود و سقوط را تجربه کرده است و میشود گفت حالا دوباره به اوج قله رسیده و موفقیت قبلیاش را بازیابی کرده است، درست مثل ققنوسی که از خاکسترش دوباره برخاسته. این کمپانی حالا در ابتدای نسل نهم در نقطهی بسیار خوبی در دوران خود به سر میبرد. یکی دو اشتباه بزرگ در فرنچایزهای محبوب این کمپانی کافی است تا دوباره همهچیز خراب شود و از طرفی یکی دو حرکت قدرتمندانه و یکی دو بازی شاهکار دیگر هم کافیست تا وضعیت خوب این شرکت را مستحکمتر کرده و جایش راهر چه بیشتر در قلب ما تثبیت نماید. بالاخره هر چه باشد داریم از کپکام حرف میزنیم و قطعا مدیران این کمپانی خوب میدانند که توقع ما از کپکام، کمتر از رزیدنت ایول ۷، رزیدنت ایول ۲ ریمیک و دویل می کرای ۵ نیست.
آیا میدانید؟در انتهای این مطلب و در قالب یک بخش آیا میدانید، خالی از لطف نیست که به نکاتی در مورد کمپانی کپکام اشاره کنم که شاید خیلی از شما آن را ندانید:
آیا میدانید نام کپکام مخفف چیست و از کجا آمده است؟ کپکام در واقع مخفف CAPsule COMputer است.کپکام در سال ۱۹۷۹ توسط Kenzo Tsujimoto تاسیس شده است.صاحبان اصلی کپکام در حال حاضر خانوادهی Tsujimoto هستند که حدودا ۲۲.۷ درصد از سهام این کمپانی را در اختیار دارند.شاید بخواهید بدانید کل فرنچایزهای کپکام کدام عناوین هستند و اصلا این شرکت چند فرنچایز دارد؟ خب پاسخش اینجاست. این شرکت حدودا ۲۸ فرنچایز مختلف دارد که شامل 1942، Strider ،Street Fighter ،Steel Battalion ،Star Gladiator ،Sengoku Basara ،Rival Schools ،Resident Evil ،Power Stone ،Onimusha ،Ōkami ،Monster Hunter ،Mega Man ،Marvel vs. Capcom ،Lost Planet ،Ghosts ‘n Goblins ،Gaist Crusher ،Final Fight ،Dragon’s Dogma ،Dino Crisis ،Devil May Cry ،Dead Rising ،Darkstalkers ،Buster Bros. ،Breath of Fire ،Bionic Commando ،Ace Attorney و Viewtiful Joe هستند.تاکنون استودیوهای زیادی در سراسر دنیا توسط بازیسازانی که قبلا در کمپانی کپکام مشغول به کار بودهاند تاسیس شده است که از مهمترین آنها میتوان به استودیو Crafts & Meister توسط Noritaka Funamizu و Katsuhiro Sudo در سال ۲۰۰۴، استودیو Game Republic توسط Yoshiki Okamoto در سال ۲۰۰۳، استودیو Inti Creates توسط Takuya Aizu در سال ۱۹۹۶، استودیو Level-5 Comcept توسط Keiji Inafune در سال ۲۰۱۰، استودیو PlatinumGames توسط Shinji Mikami ،Atsushi Inaba ،Hideki Kamiya و Tatsuya Minami در سال ۲۰۰۷، استودیو Tango Gameworks توسط Shinji Mikami در سال ۲۰۱۰، استودیو UTV Ignition Games توسط Sawaki Takeyasu در سال ۲۰۰۱ اشاره کرد.پرفروشترین “فرنچایزهای” کپکام (۱۰ برتر) در تاریخ شامل Resident Evil با فروش ۱۱۷ میلیون نسخه، Monster Hunter با فروش ۷۵ میلیون نسخه، Street Fighter با فروش ۴۶ میلیون نسخه، Mega Man با فروش ۳۷ میلیون نسخه، Devil May Cry با فروش ۲۴ میلیون نسخه، Dead Rising با فروش ۱۴ میلیون نسخه، Marvel vs. Capcom با فروش ۱۰ میلیون نسخه، Onimusha با فروش ۸.۴ میلیون نسخه، Ace Attorney با فروش ۸.۲ میلیون نسخه و Lost Planet با فروش ۶.۳ میلیون نسخه هستند.شاید خیلیها ندانند که سری مگامن بیش از ۱۳ میلیون نسخه از سری دویل می کرای بیشتر فروش داشته است!جالب است بدانید کپکام بیش از ۱۰۰ بازی پلاتینیوم (عناوینی که بیش از یک میلیون نسخه فروختهاند) دارد. در راس این عناوین و در واقع در لیست ۱۰ برتر این عناوین پرفروش، بازیهای Monster Hunter World با فروش ۱۷.۳ میلیون نسخه، Resident Evil 7: Biohazard با فروش ۹.۸ میلیون نسخه، Resident Evil 2 Remake با فروش ۸.۶ میلیون نسخه، Monster Hunter World: Iceborne با فروش ۸.۲ میلیون نسخه، Resident Evil 5 با فروش ۷.۹ میلیون نسخه، Resident Evil 6 با فروش ۷.۹ میلیون نسخه، Monster Hunter Rise با فروش ۷.۳ میلیون نسخه (تازه ۲۰۲۱ منتشر شده است!)، Street Fighter II با فروش ۶.۳ میلیون نسخه (بدون فروش دیجیتالی)، Street Fighter V با فروش ۵.۸ میلیون نسخه و Resident Evil 2 با فروش ۵ میلیون نسخه قرار دارند.در لیست ۱۰ بازی پرفروش تاریخ کپکام، فقط ۳ فرنچایز حضور دارند که شامل ۵ بازی رزیدنت ایول، ۳ بازی مانستر هانتر و ۲ بازی استریت فایتر هستند و عجیب است که هیچ عنوانی از دویل می کرای حضور ندارد.نظر شما در خصوص این کمپانی و عملکردش طی چند نسل اخیر چیست؟ آیا از طرفداران این کپکام و عناوینش هستید؟ ایا در زمان افت این شرکت هم بازیهایش را تجربه میکردید؟ لطفا نظرات خود را با ما در بخش کامنتها در میان بگذارید.
.wp_ulike_btn.wp_ulike_put_image:after { background-image: url(https://gamefa.com/wp-content/uploads/2021/09/like1.webp) !important; }.wp_ulike_btn.wp_ulike_put_image.wp_ulike_btn_is_active:after { background-image: url(https://gamefa.com/wp-content/uploads/2021/09/likeed.webp) !important; filter:none; }.wpulike_down_vote .wp_ulike_btn.wp_ulike_put_image:after { background-image: url(https://gamefa.com/wp-content/uploads/2021/09/dislike.webp) !important; }.wpulike_down_vote .wp_ulike_btn.wp_ulike_put_image.wp_ulike_btn_is_active:after { background-image: url(https://gamefa.com/wp-content/uploads/2021/09/dislikeed.webp) !important; filter:none; }منبع : gamefa