ماجراجوییهای بیشتر در قسمت ۴ سریال Halo به ما یادآور میشود که هالزی همچنان مادر بدی است.
سریال هیلو (Halo) به عنوان سریالی که بر اساس مجموعه بازیهای اکشن و علمی-تخیلی است، دسیسههای بیشتری نسبت به اکشن به نمایش میگذارد. دلیل آن نیز ممکن است صرفهجویی آنها در بودجه سریال باشد. در هر صورت، قسمت چهارم سریال «هیلو» پر از گفتگوهای سنگین است و در عین حال، در صحنههای مبارزه به شدت کمبود دارد.
هشدار اسپویل!
علاوه بر این، اشاره به حلقه هیلو نیز همچنان برای بینندگان قابل درک نیست و هدفی که سریال به دنبال آن است نیز نامفهوم است. در قسمت چهارم سریال، چشماندازههای فرازمینی به جای «هیلو» بیشتر شبیه به فیلم تلماسه (Dune) هستند. این قسمت همانند قسمت دوم سریال، بار دیگر به مسائل خانوادگی میپردازد و نشان میدهد که چطور دکتر هالزی، تمام افراد پیرامون خود را رنجانده است.
قسمت چهارم سریال «هیلو» با عنوان «بازگشت به خانه»، همانند یک ریست و بازگشت به ابتدا احساس میشود؛ در این قسمت، به بینندگان یادآوری میشود که سریال در حال تمرکز روی رابطههای والدین و فرزندی است.
در این قسمت از سریال «هیلو»، مسترچیف به سیاره زادگاه خود باز میگردد؛ او در خانه کودکیاش، با کمک گرفتن از کورتانا، قادر است تا خاطراتی از پدر و مادرش را کنار یکدیگر قرار بدهد و محل دفن شدن شیء بیگانه را پیدا کند. این خاطرات، او را به مکانی مرموز میبرد که در آن، شیء اسرارآمیز و بزرگی قرار گرفته است و احتمالا، آنها را حلقه هیلو خواهد رساند.
با وجود اینکه خاطرات مسترچیف غیرواضح هستند اما او متوجه میشود که قبل از برنامه اسپارتان، دکتر هالزی را میشناخته است. در حقیقت، این قسمت به این موضوع اشاره دارد که رفتار دکتر هالزی با اسپارتانها حتی بدتر نیز بوده است و احتمالا با نیت قبلی و قبل از ناپدیدن شدن پدر و مادرش، جان را برای برنامه اسپارتانها انتخاب کرده است.
در سازمان UNSC، اسپارتان کای-۱۲۵ به تقلید از مسترچیف، تراشه تنظیمکننده احساساتش را از داخل بدنش خارج میکند. پس از این کار، او به احساساتش دست پیدا میکند؛ او مشتاقانه با میراندا کار میکند تا برخی از لغات زبان کاوننت را رمزگشایی کنند. آنها به شیوهای خاص با یکدیگر پیوند برقرار میکنند و نقطه مشترکشان نیز رفتار بدون احساس و سرد دکتر هالزی با آنها است.
در همین حین، کوان به همراه سورن به سیاره مادریگال میآیند و در آنجا، متوجه میشوند که وینشر گراث، حکومتی سرسختانه برپا کرده و نسبت به مخالفان خود، رویکردی سخت و مرگبار را در پیش گرفته است. کوان نیز همچنان تحت تعقیب است و علاوه بر این، وینشر، آدمکشی به نام فرانکو را انتخاب میکند تا کوان و عمهاش را به قتل برساند. با وجود مبارزه سورن با فرانکو، او و کوان مجبور میشوند تا راهی صحرا شوند تا در آنجا بتوانند عارفانی را پیدا کنند که الهامبخش انقلاب پدر کوان بودهاند.
نسبت به قسمت قبلی، قسمت چهارم سریال «هیلو»، خلوتتر است؛ با این حال، این قسمت نیز با تکرار اطلاعات قبلی، راه خودش را گم میکند؛ میدانیم که دکتر هالزی فردی خونسرد است؛ میدانیم که تمرینات اسپارتانها غیرانسانی بوده است؛ میدانیم که جان در مورد گذشتهاش کنجکاو است؛ همگی اینها، اطلاعاتی هستند که ما از آنها آگاه هستیم و قسمت چهارم بار دیگر آنها را تکرار میکند. در این قسمت، کورتانا بیشتر نقش یک راهنما را دارد و در توسعه شخصیت کوان نیز عزا و غم بیشتری ایجاد میشود.
در کل، واکنش جان به بازگشت به خانهاش بسیار جالبتوجه است. سریال به طور موثری، دیدگاه بزرگسالانه جان نسبت به کودکیاش را لایهبندی کرده است. کند و کاو مسترچیف در خاطراتش، معنوی و تحتالفظی بوده است؛ او خاطراتش را به چشم میبیند اما با این وجود، این خاطرات در کنترل کورتانا نیستند. نکته جالب توجه در این مورد، این است که هیچ کس دقیقا نمیداند که چگونه جان قادر به این کار است؛ در هر صورت، تلاش مسترچیف برای جستجو در گذشتهاش، تلاشی احساسی است که همچنان به عنوان تکیهگاه سریال، پایدار باقی مانده است.
در همین حین که جان در مورد گذشتهاش اطلاعات بیشتری بدست میآورد، میراندا تجربهای تازه را بدست میآورد و برای اولین بار با اسپارتانها از نزدیک کار میکند. این صحنهها کمک کردند تا حضور تیم سیلور در سریال بیشتر باشد؛ ترس خفیف میراندا در اطراف آنها نیز از جمله نکات جالبتوجه این صحنهها محسوب میشود.
با اینکه رنگ کردن مو توسط کای به عنوان یک حرکت سرکشانه نشان داده شده اما در کل، زیاد جالبتوجه نیست اما میتواند شروعی در به بلوغ رسیدن این شخصیت و درک بیشتر او از محیط اطرافش باشد. رابطه شکل گرفته بین او و میراندا، موضوعی است که میتواند شخصیت کای را به یک کاراکتر جالبتوجه و قانعکننده تبدیل کند و مطمئنا در قسمتهای بعدی سریال «هیلو» بیشتر به این موضوع پرداخته خواهد شد.
هر چند، با وجود تمام این موارد، کمبود اکشن، این قسمت را برای بیننده تلخ میکند. قسمت چهارم سریال «هیلو»، تصاویری بسیار زیبا از فضا را به نمایش در میآورد اما عدم حضور کاوننت در این قسمت، سبب شده تا این قسمت خالی از مبارزههای کلاسیک باشد. البته اگر داستان جذابتر بود، این مسئله چندان اهمیت نداشت. متاسفانه، سریال «هیلو»، برخی از موضوعات را به نحوی نشان میدهد که انگار، بینندگان (البته کسانی که به داستان بازیها اشراف دارند) از آنها بیاطلاع هستند. برخی از مسائل همچون سرکشی کردن اسپارتانها، نحوه گزینش اسپارتانها توسط دکتر هالزی و فعال شدن شیءهای بیگانه توسط مسترچیف، موضوعاتی هستند که تقریبا همه از آن آگاه هستند.
در قسمت چهارم سریال «هیلو»، فیلمنامه سریال حتی بدتر نیز میشود و دیالوگها سردتر از حالت معمول احساس میشوند. رکگویی و پریشانی جان، گاهی اوقات جالب و گاهی اوقات نیز آزاردهنده است. جدای از این موارد، صحنههای مرتبط با سیاره مادریگال نیز حسی متفاوت دارند و احساس میشود که مربوط به فیلم «تلماسه» یا سریال فایرفلای (Firefly) هستند. در حقیقت، در این صحنهها، تنها وسایل نقلیه مدرن و زره سورن است که به ما یادآور میشود که ما در جهان «هیلو» قرار داریم. جدای از این، الهام گرفتن پدر کوان از عارفان صحرایی بسیار شبیه به داستان فیلم «تلماسه» یا جنگ ستارگان (Star Wars) است.
قسمت چهارم فصل اول سریال «هیلو» بسیار تلاش کرده تا مواردی تازه را وارد داستان و جریان سریال کند. به نظر میرسد که برخی از این موارد، تنها برای گیج کردن بیشتر بینندگان استفاده شده است. با این حال، لحظات پایانی قسمت و توضیح دادن میراندا در مورد سرد بودن و بیاحساسی دکتر هالزی، بار دیگر سریال را به مسیر اصلی خود باز میگرداند. سریال «هیلو» در مسیر اصلی خود، افرادی را نشان میدهد که به روشهای مختلفی توسط مادرشان، دچار آسیبهای روحی شدهاند.
امتیاز قسمت ۴ سریال هیلو: ۳/۵
آنچه در قسمت ۵ سریال Halo خواهید دید:منبع: denofgeek
منبع : gamefa